- لچ بزوئن
هموار کردن زمین شالی زار
معنی لچ بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رغن بزوئن
فریاد زدن، فریاد زدن از روی درد
لغزیدن، سرخوردن
رویش گیاه، جوشش آب، در زدن
بخیه زدن کوک زدن
دل زدگی
شیر آمدن از پستان به طور ناگهانی، جهیدن رگ پستان در اثر
جوانه زدن، ریدن، ریده مالی کردن
انداختن تیلا به شاخه و کشیدن آن
حرف بی جا زدن، نق زدن
اظهار ناتوانی کردن، به ناچار از عملی دست کشیدن، از پا در
احساس گرسنگی ناگهانی و ضعف کردن
سیخونک زدن
دیدار کردن، سرکشی کردن، خرج برداشتن
جرقه، نور متناوب، سوسو زدن نور، به وسیله ی سوزن چیزی را شکافتن
ته بزوئن، تازدن، لازدن
تلمبه زدن، تبدیل ماست به دوغ و کره
عمل جماع، از روی لباس خود را به دیگری مالیدن
شکسته بندی کردن، بند زدن
فراوان بودن، گریه کردن بچه، صدای نعره ی پلنگ
مسطح کردن کشتزار برنج، هم زدن برخی مواد غذایی
هموار کردن زمین شالی زار به آب بسته شده، توسط گاو یا اسبی
شکافتن، پاره کردن برخی اشیا و اجسام
پا بیل کردن، با بیل شخم عمیق نمودن، شعله زدن، لهیب آتش
شکسته بندی کردن، تا نهایت فرو بردن
حرکت کردن، تکان خوردن
بوی بد غذا، بوی غذای مانده، فاسد شده
لزراندن و تکاندن ناگهانی تن، از سوی حیوانات هنگامی که بخواهند
تا کردن، لازدن، بند انداختن صورت
تیغ زدن، برش دادن
جوانه زدن، برآمدن آفتاب
چیزی را از دست دیگری قاپیدن
آتش زدن، آتش انداختن در چیزی
به حمله واداشتن سگ های شکاری به محل زندگی گراز